سکوت می کنم به اندازه تنهایی تو
که زیر باران قدم می زنی
چتر بر می دارم
به خاطر تویی که هر روز خیس تر می شوی
و من که هر روز آواره تر می شوم
سکوت می کنم
برای کهنه رفاقتی که زخم برنفسهایم می زند
دلم می گرید وقتی به خاطره ها نگاه می کنم
تنها نمی گذارمت با دستهایم با دستهایت
که تنهایم گذاشتی
و تو را می بخشم به خاطر تمام دلم که سیاه نشود
سکوت می کنم
برای تمام بازیهای کودکانه ات و شیطنت های دوست داشتنیت
لبخند می شوم برای تمام لبهای صورتی رنگت
سکوت می کنم نه به هوای فریادت
برای تو که تنها با باد رفاقت کردی
سالهاست که خندیدن و گریستن من یکسان شده است
این چند روز هوا خیلی خوب شده بود انگار که داره بهار میاد .اما من خراب همین حال و هوای تهرون هستم که معلوم نیست الان که آفتابی ۲ ساعت دیگه ابری میشه یا بارونی؟! اصلاٌ نمی تونم فکر کنم که غیر از تهران جای دیگه ای زندگی کنم حتا با این ترافیک سنگین که شبای عید دیوونه کننده میشه.یا اون هوای آلوده که بعضی وقتا آدمو به تنگی نفس میندازه.یا سر و صدای ماشینا موتورا اتوبوسا بوقشون.
تهران شهر زیباییه اما خوب به خاطر پایتخت بودنش و دارا بودن امکانات جمعیت بی اندازه و بی حساب کتابی رو در خودش جا داده اما اگر عید تهران باشین می بینین که این شهر که تا هفته پیش غیر قابل تحمل بوده چقدر زیباست خلوتی خیابونا عامل موثری در به چشم اومدن این زیبایی هست . خیابون ولیعصر نرسیده به تجریش با اون درختای قدیمی و سر به فلک کشیده پارک زیبای نیاوران ساختمان زیبای بانک تجارت در خیابون طالقانی تقاطع بزرگراه مدرس با صدر و... وای خدا جونم من چقدر اینجا رو دوست دارم امسال درختا زودتر از همیشه شکوفه کردن اما یه پدیده ی زیبای دیگه بنام برف یه ذره درختا رو اذیت کرد به هر حال خدا خودش بهتر می دونه چیکار داره می کنه!
یکسال دیگه هم گذشت و ۲باره عید اومد یه عید دیگه ! از این روزا خوشم نمیاد اصلاٌ خوشم نمیاد قدیما خوب بود اما خیلی وقته که دیگه اون حال و هوا رو برام نداره